جوجه کروکدیل متفکر

دست نوشته های یک آدم خوددرگیر

جوجه کروکدیل متفکر

دست نوشته های یک آدم خوددرگیر

11

به دینی فکر می کردم که توش انتخاب بین زنده بودن یا مُردن رو بر عهده ی خود فرد میذاشت. خود فرد تصمیم میگرفت که آیا میخواد ادامه بده یا ترجیح میده وضعیت حساب رسی احتمالی به اعمالش بر طبق همون بازه ی زمانی از زندگیش صورت بگیره. و خب مثلا برای اینکه کسی تو ده سالگی خودکشی نکنه هم عین حق رای، محدودیت سنی قائل میشدن واسه این انتخاب... هیجده رو که رد کردی میتونی تصمیم بگیری راجب زندگیت.


بعد مثلا صحنه ای رو تصور کردم که تو یه مکان مث صحن های کلیسا که مراسم تدفین رو توش برگزار میکنن، یه نفر نشسته رو صندلی وسط و ملتی که آشنایانش رو شامل میشن با لباس های سیاه نشستن رو نیمکت های دو طرف سالن و نگاهش میکنن. یه عده در حال گریه کردن و یه عده بی  حس. بعد فردِ نشسته رو صندلی، دست میکنه توی جیبشو یه بسته ی کوچیکِ آدامس مانند رو در میاره. کاور رو پاره میکنه و تیغ ریش تراشی نو رو میگیره تو دستش. می گرده نبض روی دستشو پیدا میکنه و  رگ رو میزنه. تا زمانی که که با آرامش تمام و رضایت خاطر نشسته رو اون صندلی و می میره اطرافیان صرفا نگاهش میکنن و وقتی تموم شد بلافاصله مراسم تدفین رو برگزار میکنن. اگرم کسی وسط این فرایند پشیمون بشه اطرافیانش میتونن سریع نجاتش بدن...


زندگی این مدلی قشنگ تر نمشید؟!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد